بی معرفت..........


بی گناه اما...همیشه محکوم

خواهشا فقط عاشقا واردشن.ب ب خ ش ی د.

بعد از مدت ها دیدمش!

دستامو گرفت و گفت چقدر دستات تغییر کردن…

خودمو کنترل کردم و فقط لبخندی زدم…

تو دلم گریه کردم و دم گوشش گفتم:

بی معرفت! دستای من تغییر نكرده.؟!!!

دستاي تو به دست اون عادت كرده.



نظرات شما عزیزان:

فاطمه
ساعت21:46---16 آذر 1391
سلام واقعا حرف نداشت وبت راست میگم نوشته هات عالی بودن خوشحالم کردی عزیزم مرسی بابت حضور گرمت
پاسخ: خواهش ميكنم قابلتو نداشت. مرC كه اومدي.


پرنسس
ساعت11:24---15 آذر 1391
خیلی تلخ بود...:-(

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:





نوشته شده در چهار شنبه 15 آذر 1391برچسب:,ساعت 2:3 AM توسط محسن تنها|


آخرين مطالب
» بی گناه اما...همیشه محکوم
» دل بستن.....
» دنیا........
» دلـتنگى........
» درد دارد..........
» این روزها.........
» لعنتی.......
» هیسسسس.........
» دل دادن..........
» مسافر.........
» دلتنگي.........
» چك نويس.........
» حالم گرفته.......
» اجازه خدا.....؟؟؟؟
» اي كاش......
» يادم رفته بود.......
» خدايا.........
» بی معرفت..........
» من اینجا خيلي تنهام..........
» بهترين........
» فقط یک نگاه..............
» غمگینترین........
» هر روز صبــح......
» مادرم.....
» درجواب.....
» جای خالی......
» تقدیم به.......
» .......................
» چند سخن زیبا.....
» لحظه های دلتنگی.....
» مزرعه زندگی.....
» این شب ها.....
» تا همیشه خداحافظ........
» عشق سوخته...
» انتظارررررررررررررررررررررررر
» میخ
» روزگار...
» رفتی؟
» نمی تونم...
» دم خداجون گرم که اشکو بهمون هدیه داد.که تو لحظه های دل گرفتگی آروم بشیم.

Design By : behnam.com